سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بی عمل مانند کمان بی زه است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :42
بازدید دیروز :4
کل بازدید :151210
تعداد کل یاداشته ها : 101
103/9/8
6:25 ص
موسیقی

 

بعضی وقت ها یک جوری با مردم راه میامد که مردم سر به سرش میگذاشتند.قرآن می گویدمردمش میگفتند"زودباور"است.حالا حتی تعبیرشان یک ذره از این هم تندتر بود فکر میکردند مثلا خودشان زرنگ ترند.(ویقولون هو ذن،قل اذن خیرلکم).این اذن یک معنی این جوری میدهد. از آن طرف نامه میفرستاد به دربار خسرو پرویزوقیصر که بیاید وتسلیم من شوید وآب هم تودلش تکان نمیخورد.از این طرف مردم می آمدند خانه او،ناهار می ماندند بعد از نهار هم مینشستند برای خودشان گپ میزدند اصلا هم حواسشان نبود که این پیغمبر است .از حرف های بیخودی اذیت میشود.آن وقت نمی گفت به این ها برید خونه تون .جوری شد که خدا دخالت کرد وآیه نازل شد :مردم این پیغمبر من دارد اذیت میشود خودش حیا میکند بگوید من به شما میگویم (سوره احزاب/33)

 

دل رهبر جامعه طاقت گریه کودکی را ندارد.سر نماز صدای گریه بچه میاید نماز را تند می کند رکوع وسجود کوتاه ،سریع تمامش میکندتا مادر بچه رابغل کند به مردم حیرت زده میگوید"خوب بچه گریه میکرد دیگر"

 

یک دوست عجیب وغریب که آنقدر برای دوست هایش دل میسوزاند که نزدیک است کار دست خودش بدهد .نزدیک است جان از تنش در بیاید .باز خداست که باید موعظه کند:"تو قرار بود به گمراهی این مردم دل بسوزانی ،به راهشان بیاوری ، ولی قرار نبود دیگر از فکر اینها خودت را هلاک بکنی"(کهف/6)

تو قرار بود این ها را بیاوری توی راه ولی از قرار هم آن طرف تر رفتی داری حرص می زنی پیغمبر و حرص؟حرص می زنی گمشده ها را برگردانی به راه.(توبه /128)